ورود امام زمان (عج) اکیدا ممنوع!
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.از اینکه داییش نمیتوانست بیاید بسیار ناراحت بود.خیلی از کارتها مخصوص بودند.خود وهمسرش انها را می بردند و سفارش میکردند حتما تشریف بیاورید و اگر نیایید دلخور می شویم.دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد. همه چیز تدارک دیده بود اهنگ ،گروه ارکست وبسیاری از چیزهای دیگر. بهترین تالار شهر را اذین بسته بودند.اخر شوخی نبود که شب عروسی بود همان شبی که هزار شب نمیشود.همان شبی که عروس وقتی بله می گوید به تمام مردان شهر محرم می شود.این را از فیلم و عکس هایی که در فضای سبز شهر می گیرند فهمیدم…همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.اما نه یادم امد این تالار محضر خدا نیست.تا میتوانید معصیت کنید.ان شب همه و همه امدند حتی دایی عروس که مسافرت بود.
اما ای کاش امام زمان (عج) هم حضور داشتند…اخر حق پدری بر گردن ما دارند.مگر می شود او نباشد؟عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود اما اقا امده بودند اما متاسفانه به تالار که رسیدند سر در تالار نوشته بود «ورود امام زمان (عج) اکیدا ممنوع »
اقا دورتر ایستاده بودند و فرمودند:دخترم عروسیت مبارک ولی ای کاش کاری میکردی که من هم میتوانستم بیایم.دخترم من امدم اما…گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دختر دعا کرد.
یا صاحب الزمان شرمنده ایم …
دوست عزیزم ! بیا کاری بکنیم ثانیه ای به ظهور اقامون اضافه کنیم نه اینکه به روزای غریب و تنهاییشون درد اضافه کنیم که توی تک تک لحظه های زندگی مون پدر معنوی ما بچه شیعه ها حضور داشته باشن…
بی سوادی را گفتند عشق چند حرف دارد ؟او گفت 4 حرف…همه خندیدند در حالی که بی سواد راه میرفت و زیر لب گفت مگر (مهدی)چند حرف دارد؟!